• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5014 -
  • ۱۴۰۰ چهارشنبه ۱۰ شهريور

لزوم تغيير نگاه به مهاجرين افغانستان

نعمت احمدي

از سال 1355 با كارگران افغاني سروكار دارم، چه زماني‌ كه آمد و شد كارگران افغاني به داخل كشور ساده بود و گرفت‌و‌گيري نداشت و چه امروزه كه بايد كارت اقامت داشته باشند يا در اردوگاه‌ها هستند و از مسوول اردوگاه درخواست كارگر مجوزدار مي‌كنيم. زماني كه اوضاع افغانستان تا اندازه‌اي امن است كارگر كمتري عازم ايران مي‌شود و هنگامي كه اوضاع داخل افغانستان مثل امروز ناآرام و ناامن است خيل كارگران افغاني سرازير ايران مي‌شود و قاعده و قانوني حاكم بر نحوه ورود و خروج افاغنه به جرات مي‌گويم، حاكم نيست. عده‌اي به گفته افاغنه- قاچاق‌بر- مسووليت حمل و نقل اين كارگران را برعهده مي‌گيرند و با توجه به مقصد اعلامي از ناحيه كارگر افغاني از او پول مي‌گيرند، هم‌اكنون قيمت به بالاي 5 ميليون تومان رسيده است يعني 5 ميليون تومان از كارگر افغاني اخذ مي‌كنند تا او را مثلا به تهران بياورند. اكثر قريب به اتفاق كارگران مهاجر افغاني در مقصد پولي ندارند كه به قاچاق‌برها بپردازند و قاچاق‌برها هم مي‌دانند كه در مقصد نمي‌توانند پولي دريافت كنند به هم اعتماد دارند و در مقصد اگر فاميل و آشناي كارگر نقدا پولي داشت مي‌پردازد والا منتظر مي‌مانند تا صاحب‌كاري كه از قبل آدرس او را از كارگر مهاجر گرفته‌اند وجه را تامين كند و تا تاريخ دريافت پول كارگرها به گفته خودشان –‌بندي – قاچاق‌بر است يعني در مكاني كه قاچاق‌برها از قبل در نظر گرفته‌اند، زنداني مي‌شود تا وقتي پول قاچاق‌بر و هزينه روزهايي كه –‌بندي – شده است به صورت كامل پرداخت نشده صحبت از رهايي نيست. اگر به فاميل كارگر به اصطلاح –‌بندي – توصيه كنيد كه موضوع را به پليس گزارش كنيد اين قضيه حداقل آدم‌ربايي و زنداني كردن فرد است با تعجب به شما نگاه مي‌كنند آقا پولش را مي‌خواهد قاچاق‌بر كه گناهي ندارد بايد پول او پرداخت شود. وقتي پاي درددل كارگر تازه‌وارد مي‌نشينيد و پرسش مي‌شود با چه وسيله‌اي آمديد و چند نفر در وسيله نقليه بوديد، با عدد 16-15 نفر در ماشين پژو مواجه مي‌شويد. در طول مسير به هر نفر روزانه يك عدد نان لواش مي‌دهند و هيچ وسيله‌اي هم نبايد همراه داشته باشد چون سنگين است در بخش‌هايي هم كه به پايگاه پليس برخورد مي‌كنند بايد پياده‌روي چند ساعته داشته باشند. در صفحات حوادث روزنامه‌ها مي‌خوانيم كه در تصادف پژو با فلان وسيله نقليه كه كارگر غيرمجاز افغاني حمل مي‌كرد چندين نفر كشته يا زخمي شدند كه هيچ تناسبي با تعداد سرنشينان عادي ماشين پژو ندارد. به كرات به مسوولان مختلفي كه با موضوع افاغنه سروكار دارند، توضيح دادم كه تا وضع افغانستان آشفته و ناامن است آمد و شد افاغنه اجتناب‌ناپذير است، به روش‌هاي مختلف خود را به ايران مي‌رسانند و هيچ كنترلي نه بر نحوه آمد و شد آنان و نه اماكني كه به كار گرفته مي‌شوند، اعمال و اجرا نمي‌شود يا بهتر است بگويم قابليت اجرا ندارد. هر نفر 5 ميليون تومان به قاچاق‌برها مي‌پردازند كه 16-15 نفر را گله‌وار در ماشين پژو جاسازي مي‌كنند، آيا بهتر نيست دست از رويه ناكارآمدي كه ظرف چند دهه در نحوه برخورد با افاغنه به كار گرفته‌ايم، پايان داده شود و راه و روش مناسب و جديدتر با توجه به برنامه ديگر كشورها و نيز شرايط روز در پيش بگيريم كه حداقل واسطه‌اي به نام قاچاق‌بر را كنار بگذاريم و مهم‌تر از آن وقتي مهاجرين افغاني كه بدون مجوز و كنترل وارد كشور شده‌اند را بتوانيم، كنترل كنيم. كارگر غيرمجاز و مهاجر فقط مختص ايران نيست. در ايالت كاليفرنياي امريكا كه مهم‌ترين ايالت كشاورزي امريكاست و با 38 ميليون جمعيت خود از نظر سرانه اقتصادي هشتمين اقتصاد دنيا را به خود اختصاص داده و جداي از منطقه سيليكون‌ولي در اطراف شهر سانفرانسيسكو، بخش كشاورزي اين ايالت در محصولاتي مانند پسته، بادام، گردو، خرما، انجير، گوجه و ده‌ها محصول ديگر كه نياز بيشتري به نيروي كار دارد، ميليون‌ها كارگر غيرمجاز و فصلي در مزارع اين ايالت پراكنده هستند هر چند استفاده از نيروي كار اين افراد ظاهر غيرقانوني دارد، اما واقعيتي است كه به صورت نانوشته پذيرفته شده است. مدتي است تركيه پذيراي كارگران افغاني است و در ابتدا جاذبه خوبي براي افاغنه داشت. كم‌كم رونق كار در تركيه از سكه افتاد، نخست اينكه از نظر زبان مشكل دارند، دوم اينكه هزينه حمل و نقل در تركيه به‌ شدت گران است و سوم اينكه براي سكونت حتما بايد اجاره بپردازند در حالي كه در ايران كارگران افغاني از همه امكانات معمولي از برق و آب و محل سكونت استفاده مي‌كنند هر چند چندين نفر در اتاقكي تنگ و تاريك و نمور در سرما و گرما زندگي مي‌كنند اما هزينه‌اي نمي‌پردازند. 

 اولين‌باري كه با كارگران افغاني روبه‌رو شدم برمي‌گردد به دهه 50 و زماني‌ كه تازه از دانشكده حقوق فارغ‌التحصيل شده بودم و براي نام‌نويسي در كانون وكلا بايد منتظر 25 سالگي مي‌ماندم. در اين فرصت به كمك مرحوم پدرم اولين واحد مرغداري مدرن و امروزي را در زرند كرمان داير كرديم و در افتتاح آن از مسوولان اداري شهرستان زرند دعوت كردم. در پايان برنامه رييس ژاندارمري ورقه‌اي نشانم داد كه بايد تا خرداد ماه سال 55 همه كارگران افغاني به اصطلاح -‌ردمرز- بشوند و بهتر است من از كارگران بومي استفاده كنم تا كار در مرغداري را ياد بگيرند و زماني كه در خرداد ماه كارگران افغاني ردمرز شدند واحد تازه‌تاسيس مرغداري تعطيل نشود. مرحوم پدرم با خنده گفت ... شما كه از اين افراد نام و نشاني نداريد چگونه مي‌خواهيد آنان را كنترل و از مرز خارج كنيد. اين واقعيت تلخ تا امروز بر نحوه كاركرد افاغنه بعد از 45 سال حاكم است، بايد به اين وضع پايان داد. به دفعات پيشنهاد دادم نمي‌توانيد با كارگران افغاني برابر مقررات قانوني نحوه ورود و خروج و اخذ ويزاي كار عمل كنيد، اينان در كشور خود شناسنامه ندارند و از ورقه‌اي به اسم پاسپورت بي‌خبرند. كارگري در اين مزرعه خود را مثلا -وكيل احمد- معرفي كرده، دو قدم اين طرف و آن‌طرف‌تر نام او به حكيم‌الله يا بسم‌الله تغيير مي‌كند، هر زمان هم كه اراده بكند از محل كار خود خارج مي‌شود و رد و نشاني از خود باقي نمي‌گذارد. از طرفي پليس هم به لحاظ قانوني و وظيفه خود بايد با كارگران غيرمجاز برخورد كند. كاري ندارم كه ظرف چند دهه هم پليس و هم كارگر به نوعي تفاهم با هم رسيده‌اند و مي‌بينيم كه چندين ميليون كارگر افغاني بدون مجوز در كشور زندگي مي‌كنند. آيا بهتر نبود كه نوعي اجازه ورود كنترل شده را جايگزين شيوه ناموفق امروزي كنيم، هم هزينه نحوه ورود را از افاغنه اخذ كنيم و هم آدرسي از آنها داشته باشيم؟ مثلا براي خريد سيم‌كارت تلفن كه همگي تلفن دارند و از صاحب‌كارهاي خود به هر روشي و خواسته‌اي سيم‌كارت دريافت كرده‌اند به اداره مخابرات اجازه دهيم به روشي كه تعيين مي‌كنيم سيم‌كارت دراختيار آنان قرار دهد و از اين طريق بتوانيم آنها را تا اندازه‌اي زيرنظر داشته باشيم، يا به بانك‌ها اجازه داده شود تحت شرايطي كارت بانكي داشته باشند هم پول آنها در سامانه بانكي ولو مبلغ كم، نگهداري شود و هم بتوانيم به محل سكونت آنان اشراف داشته باشيم. ظاهرا در تركيه به روشي كه تعيين شده است اجازه داشتن سيم‌كارت و حساب بانكي در بعضي از بانك‌ها داده شده است. تفاوت ايران با تركيه و ارتباط آن با افاغنه در اين است كه نزديكي فرهنگي ما با افاغنه موقعيت ايران را در مقابل تركيه متمايز كرده است. اگر برنامه درست و حساب شده‌اي طي دهه‌هاي گذشته حاكم بر نحوه سكونت افاغنه بود امروزه باتوجه به فرهنگ و زبان مشترك مي‌توانستيم روي اين ملت حساب باز كنيم، اما بي‌برنامگي و برخورد ناصحيح و عمدتا غيرانساني با مهاجرين افغاني باعث شده كه كينه و عداوتي با ايران داشته باشند كه ناشي از عملكرد ما با آنهاست.  اكثر قريب به اتفاق مهاجرين افغاني نيروي كار غير‌تخصصي است كه در ايران متخصص مي‌شوند بدون اينكه دولت درآمدي داشته باشد از همه يارانه‌ها مانند اتباع ايران استفاده مي‌كنند، از درمان و بهداشت مساوي سود مي‌برند بدون اينكه هزينه‌اي از اين بابت كه غيرايراني هستند، پرداخت كنند. نسل دوم و سوم افاغنه در ايران متولد شده است، عده‌اي كه مجوز حضور دارند از همه امكانات آموزشي همانند ايرانيان تا دانشگاه و تحصيلات تكميلي استفاده مي‌كنند، آناني كه مجوز ندارند بي‌سواد مي‌مانند و چون از امكانات اوليه محروم هستند و اين محروميت را از چشم ايرانيان مي‌بينند به نوعي دشمن بالقوه تبديل مي‌شوند. يكي از اين مهاجرين نسل دومي مي‌گفت پدر و مادر من در ايران آشنا شدند و با يكديگر ازدواج كردند. من در ايران به دنيا آمدم اما از هويت اوليه انساني محروم هستم. تمام اوقاتم زير سايه ترس از پليس و گرفتار شدن به دست پليس مي‌گذرد. تخم كينه و نفرت در دلم كاشته شده است كه از همه نفرت دارم. يكي، دو بار به وسيله پليس دستگير شدم و به اصطلاح ردمرز شدم.
 اصلا افغانستان را نديده بودم و كسي را هم نداشتم دو، سه روز در همان حوالي گشت زدم تا با قاچاق‌بري آشنا و دوباره وارد ايران شدم، آيا من هيچ حقي ندارم در فلان كشور اگر مدتي سكونت داشته باشيد به تو اقامت و حتي تابعيت مي‌دهند، من كه در ايران متولد شدم بزرگ شدم، كار كردم، چرا نمي‌توانم حقوق اوليه انساني را داشته باشم. تنهايي، بي‌پناهي، سايه ترس از پليس، بدرفتاري، تبعيض كارفرماها و ناتواني در احقاق حق كه بتوانند حقوق اوليه خود را مطالبه كنند، از اينان موجوداتي خشن ساخته است كه در مواردي بايد از آنها ترسيد، اعتياد كه روزگاري بين افاغنه گناهي نابخشودني بود، با تاسف رواج پيدا كرده است. به گفته يكي از كارگران افغاني كه مي‌گفت... اعتياد تحفه‌اي است كه از ايران به افغانستان مي‌رود. با خنده گفتم مواد مخدر هم تحفه‌اي است كه از افغانستان وارد ايران مي‌شود. حضور افاغنه در ايران واقعيت انكارناپذيري است كه نحوه برخورد با آن در دهه‌هاي گذشته به شكست انجاميده و با توجه به حضور دوباره طالبان در افغانستان و ترسي كه اقوام نزديك به ايران مانند تاجيك‌ها و هزارها از طالبان دارند و به اجبار روانه ايران مي‌شوند، بايد و بايد قصه پرغصه حضور افاغنه در ايران را با رسم‌الخط ديگري نوشت. به گفته پيرمرد كشاورز خراساني به وزير سابق كشاورزي، ما گفتيم گوش نكنيد مملكت خودتان است هر طور خواستيد اداره‌اش كنيد، اما اين رويه پاسخ نداده و نمي‌دهد.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون